روانشناسی ماتم

روانشناسی ماتم

ماتم اوج اندوه انسانی است؛ بهایی است که باید به خاطر دوست داشتن پرداخت.
دوست داشتن و ماتم دو روی یک سکه اند زیرا هر آنچه که به آن دل می بندیم، هر لحظه ممکن است از دست برود. هر عشقی را مرگی و هر مرگی را ماتمی از پی است.
اصولا در برابر هر فقدانی ماتمی وجود دارد و از دست دادن هر چیز مورد علاقه ای موجب بروز ماتم می شود. واکنش ماتم به طور مشخص در برابر فقدان عزیزی از دست رفته ایجاد می شود که در شکل بهنجار خود پس از طی زمانی مشخص و بروز حالت هایی شناخته شده رفع می شود و فرد مجددا به زندگی باز می گردد و فعالیت هایش را از سر می گیرد. اما واکنش ماتم در شکل نابهنجار خود از دردناک ترین تجربه های بشری است که علاوه بر خود ماتم، رنج مضاعفی را به صاحب آن تحمیل می کند.
به طور کلی از دست دادن هر چیزی که مورد علاقه است موجب بروز ماتم می شود. موضوع مورد علاقه می تواند شامل افراد، اشیاء، پول، روابط و حتی تصورات ذهنی با ارزش باشد. اما واکنش ماتم به طور اختصاصی به فرایندی اطلاق می شود که پس از فقدان فردی مورد علاقه به وجود می آید و شامل دامنه وسیعی از احساس ها، تجربه های جسمانی، رفتارها و حالات ذهنی است که در مجموع، واکنش ماتم را تشکیل می دهند.

واکنش ماتم به التیام یافتن زخم شبیه است؛ التیامی که در هر دو حالت و در قلمرو جسم و روان برای بازگشت ارگانیسم به حالت تعادل حیاتی ضروری است و نیاز به گذشت زمان دارد. التیام جسمی یا روحی می تواند منجر به عملکرد کامل یا نزدیک به کامل ارگانیسم شود. این التیام می تواند کامل یا ناقص باشد و به ماتم بهنجار یا نابهنجار منجر شود. برای آنکه بتوان توصیف بهنجار را در مورد واکنش ماتم به کار برد، فرد داغدیده باید مراحل بخصوصی را طی کند و تکالیف مشخصی را به انجام رساند. وجود هرگونه اختلال در سپری کردن مراحل و یا انجام دادن تکالیف ذکر شده به هر دلیل موجب بروز واکنش ماتم نابهنجار می شود.

تظاهرات واکنش ماتم در چهار گروه احساسات، احساس های جسمانی، حالات ذهنی و رفتارها گنجانده می شوند.

1- احساسات
غمگینی: غمگینی شایع ترین احساس موجود در عزاداری است که اغلب با اشک ریختن همراه است.
خشم: احساس خشم غالبا پس از وقوع فقدان به وجود می آید. خشم یکی از گیج کننده ترین احساساتی است که بازمانده تجربه می کند و سرچشمه بسیاری از مشکلات بعدی در روند ماتم داری است. مثلا خشم زنی که همسرش بر اثر سرطان جان سپرده است، نسبت به او غیرمعقول به نظر می رسد، زیرا متوفی در بروز سرطان و وقوع مرگ نقشی نداشته است. اما در حقیقت زن به خاطر آنکه همسرش او را ترک کرده خشمگین است. اگر احساس خشم آن طور که باید مورد شناسایی قرار نگیرد منجر به بروز واکنش ماتم نابهنجار خواهد شد. شناسایی خشم فرد عزادار و هدایت آن به سوی متوفی ضروری است.
احساس گناه و سرزنش خویشتن: احساس گناه و سرزنش خویشتن از تجربه های شایع بازماندگان است. احساس گناه متوجه رخدادها یا موارد غفلت خیالی و واقعی در طول مردن متوفی است. مثلا اینکه اگر زودتر بیمار را به بیمارستان می بردند نجات می یافت یا اینکه با او به اندازه کافی مهربان نبوده اند و مواردی از این قبیل؛ لذا غالبا احساس گناه غیرمنطقی است و با واقعیت ارتباطی ندارد.
اضطراب: اضطراب از احساس خفیف ناایمنی تا حملات شدید وحشت زدگی و اشکال پایدار و مقاوم اضطراب تنوع می یابد. اضطراب شدید نشان دهنده وجود یک واکنش ماتم نابهنجار است. اضطراب از دو منشا به وجود می آید؛ اول آنکه بازمانده می ترسد که بدون متوفی قادر به حفظ خویش و اتکا به خود نباشد؛ دوم اینکه در ارتباط با افزایش آگاهی از مرگ شخصی خود اضطراب ظاهر می شود، زیرا آگاهی از میرایی خویش با مرگ فرد مورد علاقه افزایش می یابد تا جایی که چنین اضطرابی می تواند در نهایت تبدیل به هراس یا فوبی شود.
تنهایی: غالبا بازماندگان از تنهایی شاکی هستند به خصوص کسانی که همسر خود را از دست داده اند و رابطه ای نزدیک با او داشته اند.
خستگی: خستگی اکثرا در بازماندگان دیده می شود که اشکال متنوعی مانند بی احساسی و بی حالی دارد.
بی یاوری: بی یاوری به خصوص در مراحل اولیه فقدان و در مواردی همراه با اضطراب ظاهر می شود. این احساس در بیوه ها بیشتر دیده می شود.
شوک: حالت شوک بیشتر در موارد وقوع مرگ های ناگهانی و تصادفی رخ می دهد ولی مواردی نیز در هنگام شنیدن خبر مرگ مورد انتظار مشاهده شده است.
طلب کردن: طلب کردن متوفی واکنشی عادی در برابر فقدان است و از میان رفتن آن، گاهی نشانه پایان عزاداری است.
رهایی: در مواردی که متوفی در زندگی بازمانده نقشی سلطه گرانه داشته است، بازمانده احساس رهایی می کند؛ احساسی که ابتدا بسیار ناراحت کننده است اما هنگامی که به عنوان پاسخی بهنجار در برابر وضعیتی تغییر یافته پذیرفته شود نقشی مثبت خواهد داشت.
تسکین: گاه بازمانده پس از مرگ متوفی احساس تسکین و آرامش می کند به خصوص اگر او از یک بیماری دردناک و طولانی در رنج بوده باشد.
کرختی و بی حسی: این حالت در حقیقت به فقدان هر گونه احساسی اطلاق می شود. کرختی اغلب در مراحل اولیه فقدان -مثلا پس از شنیدن خبر مرگ- به وجود می آید و در حقیقت حالتی دفاعی در برابر فشار احساسات گوناگون رنج آور است که موقتا فرد را در برابر سیل این احساسات محافظت می کند.

2- احساس های جسمانی
احساس های جسمانی شایعی که در طول واکنش ماتم تجربه می شود از این قرار است: پوکی و میان تهی بودن معده، فشار در سینه، فشار در گلو، حساسیت بیش از اندازه به سروصدا، ضیق نفس، ضعف عضلات، فقدان نیرو و خشکی دهان. در بسیاری از موارد فرد به خاطر بروز علائم جسمانی فوق به پزشک مراجعه می کند.

3- حالات ذهنی
واکنش ماتم با الگوهای ذهنی و فکری متفاوتی مشخص می شود:
ناباوری: ناباوری نخستین حالتی است که پس از شنیدن خبر مرگ به وجود می آید؛ به خصوص اگر مرگ به طور ناگهانی رخ داده باشد.
گیجی: حالت گیجی به بی نظمی و دشواری در تمرکز افکار منجر می شود و در مراحل اولیه واکنش ماتم ظاهر می شود.
اشتغال ذهنی: اشتغال ذهنی وسواس گونه با افکار مربوط به متوفی به خصوص چگونگی بازیافتن او در واکنش ماتم دیده می شود.
احساس حضور: ممکن است فرد سوگوار فکر کند که متوفی هنوز به صورتی در زمان و مکان فعلی حضور دارد. این حالت معمولا بلافاصله پس از مرگ شایع تر است و در ارتباط نزدیک با احساس طلب کردن متوفی است.

4- رفتارها
اختلال خواب: اختلال خواب به صورت دشواری در به خواب رفتن یا زود بیدار شدن در مراحل اولیه واکنش ماتم دیده می شود که معمولا خود به خود بهبود می یابد و به ندرت نیازمند درمان است.
اختلال اشتها: اختلال اشتها حتی در حیوانات ماتم زده نیز دیده می شود. در انسان، کم اشتهایی شایع تر است ولی موارد پرخوری نیز وجود دارد.
رفتارهای ناشی از پریشان خیالی: گیجی و پریشان خیالی که پس از فقدان های با اهمیت روی می دهد، معمولا خود به خود اصلاح می شود.
وازدگی اجتماعی: تمایل به کناره گیری از سایر افراد و یا برخی فعالیت ها مانند تماشای تلویزیون و مطالعه، گاه در میان سوگواران دیده می شود که حالتی کوتاه مدت است و خود به خود برطرف می شود.
رویاهای مربوط به متوفی: رویاهای عادی و خوشایند و یا کابوس های تشویش آفرین درباره متوفی در دوران ماتم شایع است.
گریستن: گفته می شود گریستن توانایی بالقوه تسکین بخشیدن را داراست. فشار روحی موجب عدم تعادل شیمیایی بدن می شود و برخی از پژوهشگران بر این باورند که اشک می تواند مواد سمی را خارج کند و برقراری تعادل حیاتی بدن را تامین سازد.

مراحل و تکالیف ماتم داری
از آنجا که واکنش ماتم یک روند محسوب می شود، می توان آن را به صورت مراحل تا حدودی مشخص در نظر گرفت. جان بالبی 4 مرحله را در طول سوگواری شناسایی کرده که از این قرار است:

1- اعتراض و کرختی: همراه با حالات ترس و خشم است.
2- طلب کردن: در آن بازمانده با بی قراری متوفی را طلب و جست و جو می کند و پیوسته در فکر اوست.
3- درماندگی: بازمانده دستخوش ناامیدی و افسردگی می شود و کوشش او برای غلبه بر یأس راه به جایی نمی برد.
4- سازمان دهی مجدد: بازمانده با شرایط تغییر یافته انطباق پیدا می کند و روابط فردی و اجتماعی مجددا برقرار می شود و واکنش ماتم خاتمه می یابد.

تکلیف اول: پذیرش واقعیت فقدان
در طول ماتم داری پذیرش کامل واقعیت و رویارویی چهره به چهره با آن نخستین تکلیف است؛ پذیرش اینکه کسی که مرده برای همیشه مرده و دیگر باز نخواهد گشت. اما همیشه پذیرش واقعیت حاصل نشده و گاه نپذیرفتن آن در اشکال گوناگون انکار ظاهر می شود.
انکار در سطوح متفاوت و به صورت های گوناگون تجلی می یابد ولی اکثرا شامل واقعیت فقدان، معنای آن و یا بازگشت ناپذیری آن می شود. نوع دیگر انکار واقعیت، انکار معنا یا اهمیت فقدان است. گاه از بازماندگان اظهاراتی از این قبیل شنیده می شود که مثلا «او پدر خوبی نبود» یا «ما چندان به هم نزدیک نبودیم» یا اینکه «من فقدان او را احساس نمی کنم». گاه بازمانده لباس ها و یا سایر وسائل متعلق به متوفی را که یادآور اوست دور می ریزد که حالتی عکس حالت مومیایی کردن است. گویی بازمانده با دور کردن این اشیا، از خود در برابر رویارویی با واقعیت فقدان حمایت می کند. فراموشی انتخابی نیز راه دیگر انکار معنای کامل فقدان است. در این مورد بیماری ذکر شده است که تمام خاطرات مربوط به پدرش را از ذهن بیرون کرده بود و حتی صورت او را نیز به یاد نداشت.

تکلیف دوم: تجربه درد ماتم
شناخت، احساس و ابراز درد ماتم ضروری است و در غیر این صورت این درد در جامه نشانه ها و رفتارهای انحرافی ظاهر خواهد شد. هر آنچه موجب اجتناب از این درد و سرکوبی آن شود، مدت ماتم داری را طولانی تر خواهد کرد.

تکلیف سوم: انفصال انرژی عاطفی از متوفی و به کار انداختن مجدد آن در رابطه ای دیگر
آزاد سازی عواطفی که معطوف به متوفی بوده است و استفاده از نیروی آنها در برقراری روابطی دیگر تکلیف چهارمی است که بازمانده باید به انجام رساند.
بسیاری از افراد این تکلیف را بد می فهمند و به خصوص در مورد مرگ همسر فکر می کنند که اگر پیوندهای عاطفی خود را با متوفی کنار بگذارند به معنی بی احترامی به خاطره او خواهد بود؛ غافل از آنکه افراد دیگری نیز استحقاق دوست داشته شدن را دارند و علاقه به آنان به معنای آن نیست که بازمانده، متوفی را کمتر دوست داشته است.
در برخی موارد افراد از آن می ترسند که درصورت سرمایه گذاری عاطفی در رابطه ای دیگر، آن ارتباط هم با وقوع یک فقدان به پایان برسد. به عبارت دیگر آن قدر فقدان را دردناک می یابند که تصمیم می گیرند دیگر دوباره کسی را دوست نداشته باشند. برای بسیاری از اشخاص انجام دادن تکلیف چهارم از همه دشوارتر است و در این مرحله از روند ماتم داری درمی مانند و بعدها درمی یابند که در حقیقت زندگی آنان در نقطه وقوع فقدان متوقف شده است.

واکنش ماتم نابهنجار و انواع آن
واکنش ماتم نابهنجار که به اشکال گوناگون ظاهر می شود به نام های زیر خوانده می شود:
ماتم بیمارگون، حل نشده، برآمیخته، مزمن، تاخیر یافته و مفرط.

ماتم نابهنجار هنگامی ایجاد می شود که شدت ماتم به اندازه ای باشد که فرد را تحت فشار قرار دهد به طوری که به رفتارهای غیرتطابقی پناه برد و یا آنکه مدتی طولانی اسیر ماتم باشد بدون آنکه با گذشت زمان فراگشت، ماتم پایان پذیرد.

توصیف واکنش ماتم نابهنجار تحت عناوین زیر مفید خواهد بود:

1- فقدان ماتم: هرچند این حالت به طور ناشایع دیده می شود ولیکن باید افراد داغدیده ای را که رابطه ای نزدیک و مثبت با متوفی داشته اند ولی هیچ یک از علائم ماتم را نشان نمی دهند، مورد توجه ویژه قرار داد. در نگاه سطحی ممکن است روحیه این افراد قابل تحسین به نظر آید، اما در حقیقت در ژرفای این برخورد سطحی استفاده بیش از حد از ساختکار دفاعی انکار قرار گرفته است. متاسفانه گاه این انکار توسط زمینه های فرهنگی و خانوادگی تقویت می شود.

2- واکنش ماتم مزمن: شایع ترین شکل ماتم نابهنجار است. در اینجا نشانه ها کم و بیش شبیه واکنش ماتم بهنجار اما شدیدتر است، مدتی طولانی به جای می ماند و هرگز به یک سرانجام رضایت بخش منتهی نمی شود. این حالت به خصوص هنگامی وجود دارد که چند سال از زمان وقوع فقدان گذشته باشد. این افراد در برابر تعبیر احساسات خود و سرمایه گذاری عاطفی مجدد در رابطه ای دیگر مقاومت می کنند و در آنها دوگانگی احساسی حل نشده نسبت به متوفی و به خصوص قبول نکردن احساسات خصمانه دیده می شود.

3- واکنش ماتم تاخیر یافته: این نوع واکنش ماتم را مهار شده، انکار شده و منع شده نیز می خوانند. در اینجا بازمانده در هنگام وقوع فقدان، واکنش ماتم نشان نمی دهد و یا عکس العمل عاطفی او در برابر فقدان، ناکافی و نامناسب است. ممکن است این فرد در آینده در برابر وقوع فقدانی جزئی واکنش ماتم شدیدی را تجربه کند. حتی ممکن است هنگامی که فرد دیگری دچار فقدان می شود، یا بر اثر تماشای یک فیلم، واکنش ماتم شدیدی را نشان دهد.

4- واکنش ماتم مفرط: هنگامی که اضطراب بسیار شدید باشد و یا به صورت هراس (فوبی) درآید واکنش ماتم مفرط ظاهر خواهد شد. معمولا بیشتر این فوبی ها در ارتباط با مرگ است و در پشت آنها احساس گناه ناخودآگاه و این اندیشه که «من هم سزاوار مرگ هستم» قرار دارد. این حالت ها نشان دهنده وجود دوگانگی احساسی نسبت به متوفی است.

همشهری
***

یک دیدگاه برای روانشناسی ماتم

  1. عاطفه حرمباف گفت:

    متن بسیار مفید و جالب بود. تشکر

پاسخ دهید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *